هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و حزن‌آلود است که از ناکامی در عشق، درد فراق، و جنون ناشی از عشق سخن می‌گوید. شاعر از تهمت‌های ناروا، شوخ‌چشمی معشوق، و زنجیرهای عشق شکایت دارد و بیان می‌کند که حتی نام هستی نیز نمی‌تواند درد او را چاره کند. همچنین، اشاره‌ای به دیوانگی و آتش عشق دارد که مانند زنجیر جنون، فرد را به سوی صحرا می‌کشاند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند ناکامی، جنون، و درد عشق است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «حرف کشتنم» ممکن است برای سنین پایین نامناسب تلقی شود.

شمارهٔ ۳۶۰

دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست
شوخ چشمی در محبت چون دل صدپاره نیست

حلقه زنجیر زلفت موجه آب بقاست
گر بر افتد نام هستی درد ما را چاره نیست

بگذر از بیگانگی هر چند محرم تر شوی
شوق را نازم که با آوارگی آواره نیست

هر دم از گلشن به صحرا می کشد دیوانه را
همچو زنجیر جنون یک شوخ آتشپاره نیست

تا به کی در پرده حرف کشتنم گوید اسیر
هر چه می خواهد بگوید کار من یکباره نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.