هوش مصنوعی: این شعر از عشق، فراموشی، و لحظات شاعرانه زندگی سخن می‌گوید. شاعر از احساسات شدید، زیبایی‌های طبیعت، و تجربیات عاطفی خود می‌گوید که باعث فراموشی چیزهای دیگر شده‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارند.

شمارهٔ ۳۹۷

آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت
نگهی کرد که صد ملتمس از یادم رفت

خط چوگان دلم از سایه مژگان دزدید
شوخی چنگل باز و قفس از یادم رفت

سوختن تا گل صد برگ در آغوشم ریخت
چمن رنگرزیهای خس از یادم رفت

شیشه زهر خموشی شکرم ریخت به کام
طوطیی پر زد و جوش مگس از یادم رفت

حیرتی گشت رسا شعله آوازم شد
چقدر زمزمه نیمرس از یادم رفت

ناله عریان اثری جامه احرام کنند
جای دل اول منزل جرس از یادم رفت

اینقدر حرف تمنا ز که می پرسی اسیر
جلوه ای دیدم و یاد هوس از یادم رفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.