هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از استغنا و بینیازی عشق حقیقی سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که عشق واقعی به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد و مانند گلی همیشه بهار است که از خشکسالی هراسی ندارد. شاعر همچنین از هنر و امید به عنوان عوامل رهایی بخش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰۲

نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج
مباد چشم و دل ما به یکدگر محتاج

غبار اگر شده دیوانه خاطرش جمع است
چرا ز خشکی دریا شود گهر محتاج

صفای سینه عاشق گل همیشه بهار
ز خشکسال نگردیده چشم تر محتاج

نکرده ایم سؤالی دگر تو می دانی
مباد چشم و دل ما به بحر و بر محتاج

هنر رسیده به جایی که دست ما نرسد
نشسته ایم به امید این هنر محتاج

چه شکر یک مژه بر هم زدن تواند کرد
که نیست صید محبت به بال و پر محتاج

نهال بیخبر نوبهار گشت اسیر
نشد ریاض محبت به برگ و بر محتاج
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.