هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از استعاره‌های موج و دریا، به موضوعاتی مانند ناپایداری زندگی، رهایی از قیود، شهادت، و بی‌قراری روح انسان می‌پردازد. شاعر از زبان موج سخن می‌گوید و به بی‌ثباتی دنیا و آزادی از محدودیت‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۴۰۳

مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج
بند زبان ندارند اهل زمانه چون موج

کی بیمی از شکستن دارد به بحر هستی
تا کشتیی نگردد صید کرانه چون موج

از خویش اگر گذشتیم راه برون شدن هست
بحر شهادت است این ما در میانه چون موج

ما را غبار خاطر در بحر گریه سر داد
او در کرانه چون دشت ما در میانه چون موج

در بر و بحر عالم چون دل مسافری کو
بی آب و دانه چون ما بی آشیانه چون موج

در بحر آشنایی تا دیده می گشایم
اشکم کند به راهی هر دم روانه چون موج

تا کی به بحر هستی در بند هیچ بودن
بشکن به زور بازو زنجیر خانه چون موج

دریا اسیر گردد از بیقراری من
تیغش همان به خونم دارد زبانه چون موج
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.