۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۴

گه به درد و گه به داغ ما مپیچ
اینقدرها در سراغ ما مپیچ

نشئه گر سر جوش سودا نیستی
پا به دامان ایاغ ما مپیچ

شعله را سرکار شبنم کرده ایم
بوی گل در سیر باغ ما مپیچ

گر سمندر گشته ای پروانه ای
هرزه بر دود چراغ ما مپیچ

گل نمی گنجد در این آشفته باغ
نکهت گل بر دماغ ما مپیچ

درد می خیزد از این صحرای خشک
هیچکس گو در سراغ ما مپیچ

گفتمت گفتم اسیر خام سوز
رشته سودا به داغ ما مپیچ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.