هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردهای ناگفتنی شاعر است. او از بی‌توجهی دیگران، ناتوانی در بیان دردهایش و پوچی برخی امور زندگی شکایت دارد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند باد صبا، زلف پریشان و دیوانه‌شدن، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. در نهایت، او تنها نام خدا را به عنوان تنها حقیقت باقی‌مانده می‌ستاید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارند.

شمارهٔ ۴۰۵

لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ
بیتابی ما حیرت ما شکوه ما هیچ

از حال خود آیا چه دهم درد سر تو
جز اینکه مکرر بنویسم دو سه جا هیچ

مضمون کتابت بود آشفته غبارم
زنهار مپرسی دگر از باد صبا هیچ

گوشی که نباشد لب گویا چه سراید
چون درد سخن نیست دگر زمزمه ها هیچ

حرفی که نفهمیده چه گفتن چه شنیدن
درد دل ما هیچ بود مطلب ما هیچ

افسانه بیهوده چه بندد چه گشاید
باشد گره زلف پریشان هوا هیچ

گفتیم بهار است ببندیم جناغی
خندید که دیوانه شدن از تو ز ما هیچ

بیقدری هر ذره ز سرشاری نور است
چون قبله عیان گشت بود قبله نما هیچ

شمشاد قدان قحط تبسم قرق کیست
دیگر چه بگویم که نفهمید شما هیچ

با اینهمه غفلت نفس از یاد تو داریم
یکبار نپرسی ز فراموشی ما هیچ

عنقاست تمنا همه صیاد شعورند
بیجا چو بود بحث بود حرف بجا هیچ

همصحبت دیوانه شدن صرفه ندارد
داریم خبرها که نپرسند ز ما هیچ

از دیو و پری روی زمین بزم سراب است
حرفی نتوان گفت بجز نام خدا هیچ

ما نیک و بد مردم عالم چه شناسیم
از پشه مپرسید ز سیمرغ و هما هیچ

از بوسه خاتم نبرد عرض نزاکت
دستی که ندیده است بجز دیده ما هیچ

دیوان اسیر تو بجز نام تو هیچ است
پیچیدگی مصرع و مضمون رسا هیچ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.