هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، به زیبایی صبحگاه و تأثیر آن در زدودن تاریکیهای شب میپردازد. شاعر از مینوشی و مستی در کنار زیباییهای طبیعت سخن میگوید و تأکید میکند که صبحگاه با نور خود، سیاهی شب را از بین میبرد. همچنین، او از احساس شادی و نشاطی که در جمع مستان تجربه میکند، سخن میگوید و مقایسهای بین مستی و خواب انجام میدهد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عرفانی و استعارههایی مانند شراب و مستی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۱۰
دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح
تا افکند سیاهی شب را ز داغ صبح
تا آسمان ز عکس قدح گل شکفته است
رنگین تر است مجلس مستان ز باغ صبح
وا شد دلم ز فیض صبوحی در این بهار
آشفتگی به خواب نبیند دماغ صبح
خواهم شبی که مست شراب جنون شدم
خندم به روی ساغر و گیرم سراغ صبح
مستی خواب بیشتر از نشئه فناست
شب تیره روز گشته ز دود چراغ صبح
سوزد ز رشک مجلسم امشب دل اسیر
مینا فتیله ساخته از بهر داغ صبح
تا افکند سیاهی شب را ز داغ صبح
تا آسمان ز عکس قدح گل شکفته است
رنگین تر است مجلس مستان ز باغ صبح
وا شد دلم ز فیض صبوحی در این بهار
آشفتگی به خواب نبیند دماغ صبح
خواهم شبی که مست شراب جنون شدم
خندم به روی ساغر و گیرم سراغ صبح
مستی خواب بیشتر از نشئه فناست
شب تیره روز گشته ز دود چراغ صبح
سوزد ز رشک مجلسم امشب دل اسیر
مینا فتیله ساخته از بهر داغ صبح
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.