هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه خود می‌گوید و از لب شیرین و غنچه پروین که نمی‌خندند، سخن می‌راند. او از زخم‌های دلش می‌نالد و آرزو می‌کند که دامن گلچین بخندد. شاعر به عشق و انتظار اشاره می‌کند و از تأثیر عشقبازی می‌گوید. در پایان، از گریه و خنده صحبت می‌کند و می‌خواهد که رنگین بخندد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۴۵۵

ندیدم آن لب شیرین بخندد
ندیدم غنچه پروین بخندد

چه غم دارد دلم از زخم و از چاک
بگو بر دامن گلچین بخندد

ز شوقت هر کسی در انتظاری
بیا تا آن بگرید و این بخندد

گر این تأثیر دارد عشقبازی
به روز مهربانی کین بخندد

اگر گرید کسی برحال فرهاد
بگو بر خجلت شیرین بخندد

اسیر از گریه عالم گل فشان کرد
اگر گرید بگو رنگین بخندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.