هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و توصیف زیبایی‌های او می‌پردازد. شاعر از نگاه پراشتیاق، دل پرآرزو، و مشق پریشانی دل با خیال معشوق سخن می‌گوید. همچنین، از زیبایی‌های طبیعی مانند گل، غنچه، و زلف معشوق برای توصیف عشق خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۸۸

نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشمم غلو دارد
نگاه از شوق دیدارت دل پر آرزو دارد

گل پیمانه هم در دست ساقی غنچه می گردد
مگر در سر هوای غنچه خندان او دارد

شکست زلف او بسیار می دیدم چه دانستم
که بهر قتل من چون خط سپاهی در سبو دارد؟

ز بس دل با خیالش می کند مشق پریشانی
سر بند نسیم زلف او را مو به مو دارد

ز بس از حرف شوق روی او گل در گریبان کرد
بسان غنچه مکتوب اسیران رنگ و بو دارد

ز موج آتشین بند نقاب شرم بگشاید
ز عکس چهره او دختر رز بسکه رو دارد

شدم شرمنده عشق از تغافلهای شرم او
خوشا چاک دلی کز بینش مژگان رفو دارد

سجودی پیش آن محراب ابرو می توان کردن
اسیر از خون امید دو عالم گر وضو دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.