۱۲۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۲

کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد

هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش دلش تبسم گل التجا برد

یکچند هم به رغم فلک بیوفا شویم
شاید بدین وسیله کسی نام ما برد

هر جا دچار می شود از کار می روم
یک بار از غرور نپرسد خدا برد؟

هرکس به بزم عشق نیازی برد اسیر
پروانه بیزبانی و بلبل نوا برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.