۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷۲

چشم ما پاک بود پاک حیا می داند
دل ما صاف بود صاف وفا می داند

کعبه و دیر وطن گشت و غریبیم هنوز
نوبر سجده نکردیم خدا می داند

خاطر نازک حسن آینه عشق نماست
هر چه خود می کند از جانب ما می داند

پر زبیگانگی چشم تو رسوا شده ایم
با دل ما غم پنهانی ما می داند

نمک غم به اسیر ستمت باد حرام
که سر خویش ز تیغ تو جدا می داند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.