۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷۶

دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته اند
حلقه دام ز محراب دعا ساخته اند

گر همه سایه خاری است طوافی دارد
کعبه شوق مرا در همه جا ساخته اند

دل ناکام نمیرد که نظر کرده اوست
استخوان بندی قالب ز هما ساخته اند

چاره از کوشش بی صرفه پشیمان شدن است
برده اند از دل ما درد و دوا ساخته اند

شش جهت چیست که آهی بکند بنیادش
چار دیوار جهان را ز هوا ساخته اند

دل فولاد هم از آتش عشق آب شود
گر بداند که در این کوره چه ها ساخته اند

غم پنهانیم از دیده توان نقش زدن
خلوت راز تو را پرده نما ساخته اند

زنده بادا دلت از حسرت جاوید اسیر
خاک این کوزه گل از آب بقا ساخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.