هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و عشق سخن میگوید، جایی که شاعر از رنجهای عشق و ناکامیهایش مینالد. او از دلهایی میگوید که در دام عشق گرفتار شدهاند و از آتش عشق آب میشوند. همچنین، اشارهای به رازهای پنهان و حسرتهای جاویدان دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۷۶
دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته اند
حلقه دام ز محراب دعا ساخته اند
گر همه سایه خاری است طوافی دارد
کعبه شوق مرا در همه جا ساخته اند
دل ناکام نمیرد که نظر کرده اوست
استخوان بندی قالب ز هما ساخته اند
چاره از کوشش بی صرفه پشیمان شدن است
برده اند از دل ما درد و دوا ساخته اند
شش جهت چیست که آهی بکند بنیادش
چار دیوار جهان را ز هوا ساخته اند
دل فولاد هم از آتش عشق آب شود
گر بداند که در این کوره چه ها ساخته اند
غم پنهانیم از دیده توان نقش زدن
خلوت راز تو را پرده نما ساخته اند
زنده بادا دلت از حسرت جاوید اسیر
خاک این کوزه گل از آب بقا ساخته اند
حلقه دام ز محراب دعا ساخته اند
گر همه سایه خاری است طوافی دارد
کعبه شوق مرا در همه جا ساخته اند
دل ناکام نمیرد که نظر کرده اوست
استخوان بندی قالب ز هما ساخته اند
چاره از کوشش بی صرفه پشیمان شدن است
برده اند از دل ما درد و دوا ساخته اند
شش جهت چیست که آهی بکند بنیادش
چار دیوار جهان را ز هوا ساخته اند
دل فولاد هم از آتش عشق آب شود
گر بداند که در این کوره چه ها ساخته اند
غم پنهانیم از دیده توان نقش زدن
خلوت راز تو را پرده نما ساخته اند
زنده بادا دلت از حسرت جاوید اسیر
خاک این کوزه گل از آب بقا ساخته اند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.