هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های عشق و هجران می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیزی، نه باده و نه آتش، نمی‌تواند درد فراق را تسکین دهد. او از غفلت از معشوق و تأثیر آن بر روحش سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی توبه و منع از شراب نیز او را از این درد رها نمی‌سازد. در نهایت، شاعر به بیگانگی و سراب‌های عشق اشاره می‌کند که همچون خضر در بیابان، راه نجات را نمی‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و توبه نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.

شمارهٔ ۶۰۲

نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند
آتش جدا چو گوهر از آبم نمی کند

تا غافل از خیال تو شد داغ می شوم
کس چون دل فسرده کبابم نمی کند

در هجر و وصل منفعل هستی خودم
خجلت کدام روز خرابم نمی کند

گردیده موج ساغر می سرنوشت من
افسون توبه منع شرابم نمی کند

بیگانگی است خضر بیابان عشق اسیر
لب تشنه فریب سرابم نمی کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.