۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۵

قاصدی از گرد جولانش به هر سو می دود
از پی گرد نگاهش چشم آهو می دود

حسرت جاویدش از هر قطره خون گل می کند
خضر در دنبال ناوک خورده او می دود

در سواد زلفش از تاراج شوخی خواب نیست
وحشی رم خورده ای از هر سر مو می دود

خنده پنهان به رسوایی جنون بر می دهد
دل کجا دیگر به ذوق آن سر کو می دود

می نویسم نامه و از هر سر مویم اسیر
قاصد دیگر ز شوق آن جفا جو می دود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.