هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی را بیان میکند. شاعر از جدایی یار و غمهای ناشی از آن سخن میگوید و از مفاهیمی مانند گریه، شکایت، و رویاهای دور استفاده میکند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند «خواب عدم» و «میخانه» دارد که نماد جذبههای روحانی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «میخانه» و «خواب عدم» نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۶۱۷
صبح است و فیض گریه مستانه می رود
خون هوا زکیسه پیمانه می رود
یاران هزار داد شکایت کجا برم
ز این کهنه آشنا که چو بیگانه می رود
گل گل شکفته نام خدا دور چشم بد
می آید از چمن به پریخانه می رود
خواب عدم خیال و فریب عدم محال
کی از دلم غم تو به افسانه می رود
در نشئه هلاک نگویی اسیر مرد
مخمور گشته است و به میخانه می رود
خون هوا زکیسه پیمانه می رود
یاران هزار داد شکایت کجا برم
ز این کهنه آشنا که چو بیگانه می رود
گل گل شکفته نام خدا دور چشم بد
می آید از چمن به پریخانه می رود
خواب عدم خیال و فریب عدم محال
کی از دلم غم تو به افسانه می رود
در نشئه هلاک نگویی اسیر مرد
مخمور گشته است و به میخانه می رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.