۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۱

گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم شود
خواب سنگین همچو شمع کشته بالینم شود

همچو آب از جوهر تیغت روان سازم سبق
تا زبانت آشنای حرف تحسینم شود

از دم تیغ تو احیای شهادت کرده ام
آسمان گو بعد از این شرمنده کینم شود

کی به ساحل چون حباب از بحر گردانم عنان
موج طوفان گر به جای خانه زینم شود

گر نسازم تازه ایمان را به یاد او اسیر
عشق خصم بت پرستیهای دیرینم شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.