هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، رنجهای ناشی از آن، دیوانگی و حیرت در برابر معشوق سخن میگوید. شاعر از زنجیر عشق، تلخیهای گفتار معشوق و اسارت دل در سینه یاد میکند و با تصاویری مانند قطره خون در دیده و گلابی از گل رخسار، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از واژهها و تصاویر مانند 'قطره خون' و 'زنجیر' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶۴۲
بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید
کور دل صورت آیینه به دیوار کشید
شور دیوانگیم درس محبت آموخت
کارم از خدمت زنجیر به زنار کشید
قطره خون شد و در دیده حیرت جا کرد
هر گلابی که دلم زان گل رخسار کشید
خواب شیرین اجل هم نکند مخمورش
از لبت هر که می تلخ به گفتار کشید
دل چو در سینه تپد آفت راز است اسیر
لب خاموشی تو بدنامی گفتار کشید
کور دل صورت آیینه به دیوار کشید
شور دیوانگیم درس محبت آموخت
کارم از خدمت زنجیر به زنار کشید
قطره خون شد و در دیده حیرت جا کرد
هر گلابی که دلم زان گل رخسار کشید
خواب شیرین اجل هم نکند مخمورش
از لبت هر که می تلخ به گفتار کشید
دل چو در سینه تپد آفت راز است اسیر
لب خاموشی تو بدنامی گفتار کشید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.