۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۸

زنده دردم به درمانم چه کار
دل سلامت باد با جانم چه کار

عشق از من مصلحت اندیش تر
بعد از این با آه و افغانم چه کار

یار در دل باده بر کف جان به لب
بیش از این یاران به سامانم چه کار

گر غرض آزار و مطلب دشمنی است
کشته وصلم به هجرانم چه کار

دورتر ای دوست دشمن دورتر
خار خشکم با گلستانم چه کار

پیش پیش دشمنان جان می دهم
با نوازشهای یارانم چه کار

سبز شد خارم ز فیض دل اسیر
با نم ابر بهارانم چه کار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.