۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷۸

پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز
نازکن ناز کجا وقت نیاز است هنوز

حسن مغرور کجا بندگی عشق کجا
هر نیاز تو جگر گوشه ناز است هنوز

پاس غم از دل فولاد غبار انگیزد
خاطر نازکت آیینه راز است هنوز

صید شاهین محبت مشو ای کبک خرام
دل ز نیش مژه ات سینه باز است هنوز

حسن را زنده جاوید کند نسبت عشق
نمک قصه محمود ایاز است هنوز

گر چه با یاد تو از خویش نهان سوخته ام
دل ز خاکسترم آیینه طراز است هنوز

در گرفتاری صیاد شد آواره اسیر
عشق او بر اثرش در تک و تاز است هنوز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.