هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، تقدیر، رازداری، و پاکی نظر می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند آیینه، ساغر جم، و گریه برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. او همچنین به رابطه بین عشق و رنج اشاره کرده و از خواننده می‌خواهد از رازهای دردناک دوری کند. در نهایت، شاعر عشق خود را آشکار می‌کند و از ملامت دیگران می‌گریزد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رازهای سینه‌خراش و باده‌نوشی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۸۵

نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش
به رنگ آیینه از نور می کنند معاش

نسب به ساغر جم می رساند آینه ام
ز ساده لوحی من راز عالمی شد فاش

چه گل ز باغ جراحت کسی تواند چید
حذر کنید از این رازهای سینه خراش

برات روزی ما را به ما نوشته قضا
ز پاکی نظر خویش می کنیم معاش

گهر به قطره اشک آشنایی ای دارد
عجب که بحر نگردد ز گریه ام قلاش

ز نقش پای توام چون نسیم غالیه چین
به خاک راه توام چون غبار ناصیه پاش؟

ملامتم مکن ای دل که دوست می دارم
ورع پرستی پنهان و باده نوشی فاش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.