۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۸

سینه تا شد قلمرو تیرش
سر نپیچم ز حکم شمشیرش

هر دلی را که کرد عشق خراب
نکند زیر بار تعمیرش

کی زشیرین طلب نماید کام
گر کسی آب نیست در شیرش

دل غمدیده را به شور آرد
اثر ناله نی تیرش

چاره عشق می توان کردن
دل دیوانه نیست تدبیرش

سرکشی کرد از غلاف امروز
بهر قتل اسیر شمشیرش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.