هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به عشق و شوریدگی معنوی می‌پردازد. شاعر از سفر درونی و عشق الهی سخن می‌گوید، جایی که عاشق با نگاه معشوق به کعبه دل می‌رسد و از هیچ خاری در راه نمی‌هراسد. او از مستی عشق و وابستگی به معشوق الهی سخن می‌گوید و خود را همچون منصور حلاج، فنا شده در این راه می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند «منصور» و «خضر» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامأنوس باشد.

شمارهٔ ۶۹۸

جایی که گل از ناله کند بال و پر خویش
چون ذره فتادیم به دام نظر خویش

تا کعبه به یک گردش چشم تو دویدیم
شرمنده نگشتیم ز عزم سفر خویش

بی شور جنون فال بیابان نتوان زد
خضریست محبت که بود راهبر خویش

چون پاره دل دامن هر خار گرفتیم
منت نکشیدیم ز مژگان تر خویش

کیفیت منصور از این باده خماری است
می زیبد اگر مست تو نازد به سر خویش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.