۱۷۵ بار خوانده شده
سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل
عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل
گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی
چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل
زان طره گر مشام صبا مشکبو شود
گردد دماغ نافه پریشان ز بوی گل
تا گشته عارضش ز می آتشفشان اسیر
خون گشته رنگ در دل پر آرزوی گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل
گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی
چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل
زان طره گر مشام صبا مشکبو شود
گردد دماغ نافه پریشان ز بوی گل
تا گشته عارضش ز می آتشفشان اسیر
خون گشته رنگ در دل پر آرزوی گل
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.