۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱۹

به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام
به جان رسیده غباری ز خاک راه توام

به تیغ تغافل نمی توان کشتن
شهید پرسش مژگان عذرخواه توام

چه بخت اینکه گل گفتگو توام چید
همین بس است که در سایه نگاه توام

قلم نرفته به آشفته بهار وفا
به حشر نامه سفید از خط سیاه توام

اسیر باعث بیداد او نمی دانم
چه کرده ای تو که شرمنده گناه توام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.