هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او خود را به خون تپیده، غبار راه، شهید پرسش مژگان، و اسیر بیداد معشوق توصیف میکند و از تغافل و بیاعتنایی معشوق رنج میبرد. با این حال، حضور در سایه نگاه معشوق برایش بسنده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۷۱۹
به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام
به جان رسیده غباری ز خاک راه توام
به تیغ تغافل نمی توان کشتن
شهید پرسش مژگان عذرخواه توام
چه بخت اینکه گل گفتگو توام چید
همین بس است که در سایه نگاه توام
قلم نرفته به آشفته بهار وفا
به حشر نامه سفید از خط سیاه توام
اسیر باعث بیداد او نمی دانم
چه کرده ای تو که شرمنده گناه توام
به جان رسیده غباری ز خاک راه توام
به تیغ تغافل نمی توان کشتن
شهید پرسش مژگان عذرخواه توام
چه بخت اینکه گل گفتگو توام چید
همین بس است که در سایه نگاه توام
قلم نرفته به آشفته بهار وفا
به حشر نامه سفید از خط سیاه توام
اسیر باعث بیداد او نمی دانم
چه کرده ای تو که شرمنده گناه توام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.