هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که از دلش بیرون نیاید و در عین حال، از احساسات پیچیده و دردناک خود در این رابطه عاشقانه صحبت می‌کند. شاعر از ناتوانی خود در دستیابی به معشوق و احساس گم‌شدگی در حضور او می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که لطف کند و از وسع او بگذرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰

در دلم بنشسته‌ای بیرون میا
نی برون آی از دلم در خون میا

چون ز دل بیرون نمی‌آیی دمی
هر زمان در دیده دیگرگون میا

چون کست یک ذره هرگز پی نبرد
تو به یک یک ذره بوقلمون میا

غصه‌ای باشد که چون تو گوهری
آید از دریا برون بیرون میا

سرنگون غواص خود پیش آیدت
تو ز فقر بحر در هامون میا

گر پدید آیی دو عالم گم شود
بیش از این ای لولو مکنون میا

نی برون آی و دو عالم محو کن
گو برون از تو کسی اکنون، میا

چون تو پیدا می‌شوی گم می‌شوم
لطف کن وز وسع من افزون میا

چون به یک مویت ندارم دست رس
دست بر نه برتر از گردون میا

چون ز هشیاری به جان آمد دلم
بی‌شرابی پیش این مجنون میا

بدرهٔ موزون شعرت ای فرید
بستهٔ این بدرهٔ موزون میا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.