هوش مصنوعی: این شعر از اقبال لاهوری بیانگر تضاد بین عقل و نادانی، غنا و فقر، و افتخار و شرمندگی است. شاعر خود و جامعه را در وضعیتی پارادوکسیکال توصیف می‌کند که در عین داشتن عقل و گنج، درگیر نادانی و پریشانی هستند. همچنین، اشاره‌ای به انتقاد از جامعه و حسادت دیگران دارد و در نهایت، به پشیمانی و بازگشت به خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی موجود در شعر، مانند تضادهای وجودی و انتقاد از جامعه، برای درک و تحلیل نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۷۹۱

عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم
گنجیم و خانه زاد پریشانی خودیم

ما را به خاک رهگذری کرد روشناس
در زیر بار منت پیشانی خودیم

طعن حسود بت پی آزار ما کم است
در دیر هم گواه مسلمانی خودیم

اقبال آفتاب قناعت بلندتر
چون ذره زیر سایه عریانی خودیم

دامن چه می زنی به میان در شکست ما
ای سیل ما خود آفت ویرانی خودیم

حیرت ز بیزبانی ما روشناس شد
رسوای عالم از غم پنهانی خودیم

دل را اسیر شکوه ای از راه برده بود
ممنون بازگشت پشیمانی خودیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.