هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس تنهایی، حیرت و سردرگمی خود سخن میگوید. او از بیاعتنایی دیگران و دردهای درونی خود مینالد و به وضعیت نامعلوم خود اشاره میکند. همچنین، از فلک و دنیا شکایت کرده و اظهار میکند که زندگی بدون حضور معشوق برایش ارزشی ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حیرت وجودی و اندوه عاشقانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸۱۹
مبین خوار اگر هست اگر نیستم من
نظر کن که در آتش کیستم من
اگر ضامن یک جهان انتقامم
که خندید آیا که نگریستم من
همه حیرتم سر به سر انفعالم
نه عاقل نه دیوانه ام چیستم من
مشو ای فلک هرزه بدنام قتلم
همین بس که دور از رخی زیستم من
اسیر اینقدر قابل گفتگو نیست
مکش زحمت انگار کن نیستم من
نظر کن که در آتش کیستم من
اگر ضامن یک جهان انتقامم
که خندید آیا که نگریستم من
همه حیرتم سر به سر انفعالم
نه عاقل نه دیوانه ام چیستم من
مشو ای فلک هرزه بدنام قتلم
همین بس که دور از رخی زیستم من
اسیر اینقدر قابل گفتگو نیست
مکش زحمت انگار کن نیستم من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.