۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳۲

خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو
مو تیر می کشد به تنم صیدگاه کو

دل وصف عیش زخم خدنگت به سینه داشت
هرمو جدا به ناله درآمد که آه کو

نزدیک شد که وحشی آوارگی شوم
تدبیرهای چشم تغافل پناه کو

خورشید عیش از افق مدعا دمید
فرقی دگر میان سفید و سیاه کو

شرمنده داردم ز گنه ترک می اسیر
آن گریه های نیمشب عذرخواه کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.