هوش مصنوعی:
این متن درباره عشقی نافرجام و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از بیتوجهی معشوق و بهانهجوییهایش شکایت میکند و بیان میکند که سکوت برای او به جای فغان، ترانه شده است. او از دو چیز (تغافل و بهانه) سرگشته است.
رده سنی:
15+
مفهوم عشق نافرجام و رنجهای عاطفی موجود در متن برای کودکان مناسب نیست و درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸۳۷
طفل است و بدخو جوید بهانه
در عشق دارد ما را فسانه
مانند قمری سر بر نکردیم
بی حلقه دام از آشیانه
هرکس به نوعی دارد فغانی
ما را خموشی آمد ترانه
ما را دو چیزش سرگشته دارد
آه از تغافل داد از بهانه
در عشق دارد ما را فسانه
مانند قمری سر بر نکردیم
بی حلقه دام از آشیانه
هرکس به نوعی دارد فغانی
ما را خموشی آمد ترانه
ما را دو چیزش سرگشته دارد
آه از تغافل داد از بهانه
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.