۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳۸

همه تن آینه ای دست بر آیینه منه
سوی خود بین و عبث در نظر آیینه منه

خبر از خویش نداری خبری می شنوی
پر به کف ای ز خدا بی خبر آیینه منه

در تماشای رخت شش جهت آیینه گرند
بیش از این منت دیدار بر آیینه منه

لذت وصل مپرس از دل ظاهر بینان
نام کوته نظر بدگهر آیینه منه

سعی کن تا دل بیدار به دست آید اسیر
دیده گر هست به دیوار و در آیینه منه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.