هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد فراق و بیوفایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که معشوق او را شیفته خود کرد، سپس رهایش نمود و با بی‌رحمی او را رنجاند. در ادامه، شاعر از بی‌عدالتی و ظلم معشوق شکایت کرده و به رفتارهای ناشایست او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و درد فراق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۴۶

به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رفتی
بدین روزم نشاندی بیوفا انداختی رفتی

چه رنگین گشتم از تاراج شوخی آفرین بادا
زدی بستی و کشتی سوختی پرداختی رفتی

چه رحم است این چه انصاف است ظالم اختراع است این
زدی صیدی به خاک ره فکندی تاختی رفتی

مروت اینچنین عاجز نوازی اینچنین باید
ز پا افتاده ای دیدی و قد افراختی رفتی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.