۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵۰

زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی
سراغ آب گوهر از نم ساحل چه می پرسی

ز دور افتادگی ره می توان بردن به کوی او
غرض گمراهیت گر نیست از منزل چه می پرسی

ز مغز عقل داری پنبه غفلت به گوش دل
خراش ناله زنجیر از عاقل چه می پرسی

همین آیینه تاب دیدن روی تو می آرد
حدیث خوبی خود از من بیدل چه می پرسی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.