۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵۱

خراب گشته ز ویرانه که می پرسی
شکایت از دل دیوانه که می پرسی

ز شیخ و شاب نسبنامه که می جویی
حدیث عاقل و دیوانه که می پرسی

اگر چراغ نباشد گلاب کی باشد
دگر ز بلبل و پروانه که می پرسی

دل درست نداری ز من چه می خواهی
به خواب رفته افسانه که می پرسی

چکد ز باده ورع وز صلاح بد مستی
نظام رونق میخانه که می پرسی

به جان خویش ندانم چه ماجرا داری
ز آشنایی بیگانه که می پرسی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.