۱۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۸

حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذشت
آتش رشک چو آب از سر پروانه گذشت

شکوه کفر است از او گرنه بیان می کردم
کاشنایی زمن امروز چو بیگانه گذشت

تیره آن بزم که بی شمع رخ ساقی بود
تلخ آن عمر که بی گردش پیمانه گذشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.