هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، عشق و ستایش معشوق را به تصویر می‌کشد. شاعر معشوق را محور عالم و کانون توجه همه موجودات می‌داند و بیان می‌کند که تمام زیبایی‌ها، جذابیت‌ها و حتی مشکلات جهان از او سرچشمه می‌گیرد. عشق به معشوق، عقل را تحت تأثیر قرار داده و همه چیز در گرو اوست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیده‌تر آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱

قبلهٔ ذرات عالم روی توست
کعبهٔ اولاد آدم کوی توست

میل خلق هر دو عالم تا ابد
گر شناسند و اگر نی سوی توست

چون به جز تو دوست نتوان داشتن
دوستی دیگران بر بوی توست

هر پریشانی که در هر دو جهان
هست و خواهد بود از یک موی توست

هر کجا در هر دو عالم فتنه‌ای است
ترکتاز طرهٔ هندوی توست

پهلوانان درت بس بی‌دلند
دل ندارد هر که در پهلوی توست

نیست پنهان آنکه از من دل ربود
هست همچون آفتاب آن روی توست

عقل چون طفل ره عشق تو بود
شیرخوار از لعل پر لؤلؤی توست

تیربارانی که چشمت می‌کند
بر دلم پیوسته از ابروی توست

گفتم ابرویت اگر طاقم فکند
این گناه نرگس جادوی توست

گفتم ای عاقل برو چون تیر راست
کین کمان هرگز نه بر بازوی توست

این همه عطار دور از روی تو
درد از آن دارد که بی داروی توست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.