هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه بیانگر وحدت وجود و رابطه عاشقانه با معشوق الهی است. شاعر بیان می‌کند که پیش از وجود، وجودی نبوده و وجود او وابسته به معشوق است. او خود را خاکی در برابر معشوق می‌داند و درد عشق را تنها درمان خود می‌خواند. متن سرشار از مفاهیم عرفانی مانند وحدت، عشق الهی و فنا در معشوق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵

زان پیش که بودها نبودست
بود تو ز ما جدا نبودست

چون بود تو بود بود ما بود
کی بود که بود ما نبودست

گر بود تو بود بود ما نی
موقوف تو بد چرا نبودست

ما بر در تو چو خاک بودیم
نه آب و نه گل هوا نبودست

در صدر محبتت نشاندیم
زان پیش که حرف لا نبودست

دریای تو جوش سر برآورد
پر شد همه جا و جا نبودست

عطار ضعیف را دل ریش
جز درد تو به دوا نبودست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.