هوش مصنوعی: شاعر در این متن از شب‌های عاشقانه‌اش می‌گوید که با معشوقه‌ای زیبا و شیرین‌لب سپری کرده است. او از باده‌گساری، بوسه‌ها و لحظات ناب با معشوقه یاد می‌کند و از حسادت رقیبان نیز سخن می‌گوید. در نهایت، خود را بنده‌ای در برابر معشوقه می‌داند که او را همچون پادشاهی می‌ستاید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه، اشارات به باده‌گساری و روابط نزدیک است که برای مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۱ - و له ایضا

دوش، آغوش و بر و بوس و کناری داشتم
تا به هنگام سحر در بر نگاری داشتم

اختیارم باده خوردن بود و آغوش و کنار
از برای آنکه در دست اختیاری داشتم

شاهدی شوخی شگرفی شکری شیرین لبی
دلبری سنگین دلی سیمین عذاری داشتم

عیش می کردم به شادی، باده می خوردم به کام
غم نمی خوردم که در بر غمگساری داشتم

گاه لعلش بوسه دادم، گه کشیدم در برش
گاه با درج عقیقش کار و باری داشتم

کوری چشم رقیبان و حسودان تا به صبح
در بر و آغوش، یاری و چه یاری داشتم

همچو حیدر بنده بودم، پادشه می خواندمش
زآن به گوش جان ز زلفش گوشواری داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - و له ایضا - مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.