هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود رنج‌های عشق، همچنان خوشحال و آزاد است. او از فراق و ستم معشوق شکایت می‌کند اما عشق خود را پایدار می‌داند و خود را با فرهاد مقایسه می‌کند که برای شیرین هر رنجی را تحمل کرد. شاعر همچنین به تقدیر و عشق ازلی اشاره می‌کند و از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق ازلی و تقدیر نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارد.

شمارهٔ ۱۸ - و له ایضا

تا دل خسته به دست سر زلفت دادم
کمر بندگی ات بسته ام و آزادم

آخر ای ماه پری چهره به فریادم رس
کز هوایت ز فلک می گذرد فریادم

گر کسی از غم هجران تو شادی طلبد
منم آن کس که به غم خوردن رویت شادم

بیستون ستمت را بکشم چون فرهاد
زآنکه بی شکر شیرین تو چون فرهادم

با وجود قد رعنای تو همچون سوسن
گر همه روی زمین سرو شوم آزادم

پیش از آب و گل خود در ازل از لوح قضا
ابجد عشق تو آموخته از استادم

با وجود رخ چون آتش و آب خط تو
بر سر خاک دوان بی سر و پا چون بادم

طالعم از مه روی تو چو حیدر نبود
تا من از مادر فطرت به چه طالع زادم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.