هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق شدید سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند جاری شدن آب از چشم، آتش عشق، و غرق شدن در دریای غم، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین به دنبال وصال معشوق است و از رنج‌های این راه می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۷ - و له ایضا

آب کز دیده روان شد ببرد بنیادم
آتش عشق تو چون خاک دهد بر بادم

دیده خون ریز که چون مردم دریایی چشم
بهر دردانه به دریای محیط افتادم

مردم از گریه ی من غرقه دریای غمند
تا عنان نظر از دست مصالح دادم

بس که در دیده ی خود دجله روان می بینم
در شک افتم که مگر در طرف بغدادم

چون کمر خوش به میان آی که بر دامن کوه
کشته ی شکر شیرین تو چون فرهادم

خانه ی دیده ی من جای خیال رخ تست
زآن در دیده به روی دگری نگشادم

هر سحر در طلب پرتو خورشید جلال
پرده ی اطلس گردون بدرد فریادم

جستن حیدر وفا از هوس دیدن تو
ترک سر کردم و پا در طلبت بنهادم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.