۲۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰ - فی البدیهه

آمد به در مسجد آدینه نگاری
یاقوت لبی، سنگدلی، سیم عذاری

شوخی شکری شیوه گری شهره ی شهری
سروی سمنی گل بدنی تازه بهاری

شکر سخنی، نوش لبی، پسته دهانی
شمشاد قدی، به زنخی، لاله عذاری

بر رهگذرش عاشق و دل خسته نشستم
تا باز کند بر من دل خسته گذاری

باز آمد و بگذشت و من خسته نشسته
بر رهگذرش در هوس بوس و کناری

گفتم نظری کن که ز مهر تو نهادم
بر پشت دل از آرزوی روی تو باری

گفتار برو ای حیدر بیدل که چه باشد
گر بارکشی در شب و روز از غم یاری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.