هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ساقی می‌خواهد تا جام شراب بیاورد و غم‌ها را فراموش کند. او از درد عشق و دوری می‌نالد و از طبیب و معشوق طلب درمان می‌کند. در نهایت، با اشاره به حیدر (امام علی) و زلف معشوق، از سوز دل و ناله‌هایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن مناسب نباشد.

شمارهٔ ۷۰ - و له ایضا

ساقی بیا و جام طرب پرشراب کن
بیدار باش و دیده ی غفلت به خواب کن

ای آفتاب کشور خوبی! به وقت صبح
خاطر منور از می چون آفتاب کن

گر بایدت شراب، بیا خون من بخور
ور بایدت کباب، دلم را کباب کن

گفتم بر طبیب که زارم ز دور چرخ
گفتا دوای خویش ز دور شراب کن

معشوق و جام می به دعا می کنم طلب
یارب دعای من به کرم مستجاب کن

حیدر! ز چنگ زلف چو چنگش به هر مقام
از سوز سینه ناله ز دل چون رباب کن

دردانه با من است، ازین غصه، مدعی!‏
رو همچو بحر دیده ز حسرت پر آب کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.