هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و توصیفی است که در آن شاعر به زیبایی‌های معشوق خود می‌پردازد. او از خط سبز و دهان پسته‌ای معشوق، حکم قلم‌گونه‌اش بر دل، سرسبزی خطش که نماد سرسبزی خلق است، شور لب لعلش که شیرینی جان است، و زیبایی بی‌نظیر چهره‌اش سخن می‌گوید. شاعر همچنین از خال سیاه معشوق، زلف پرتابش، و چشم‌های تیراندازش تعریف می‌کند و خود را فدای معشوق می‌داند. در نهایت، شاعر معشوق را به خورشیدی تشبیه می‌کند که دل‌افروز جهان است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و توصیفات ظریف و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۸

چون دلبر من سبز خط و پسته دهان است
دل بر خط حکمش چو قلم بسته میان است

سرسبزی خطش همه سرسبزی خلق است
شور لب لعلش همه شیرینی جان است

نقاش که بنگاشت رخ او به تعجب
از غایت حسن رخش انگشت گزان است

جانا نبرم جان ز تو زیرا که تو ترکی
وابروی تو در تیز زدن سخت کمان است

از غالیه دانت شکری نیست امیدم
کان خال سیه مشرف آن غالیه دان است

از بس دل پرتاب که زلف تو ربوده است
زلف تو چنین تافته پیوسته از آن است

قربان کندم چشم تو از تیر که پیوست
خون ریختن و تیر از آن کیش روان است

خورشید که رویش به جهان پشت سپاه است
بر پشتی روی تو دل افروز جهان است

تا روی دلفروز تو عطار بدیده است
حقا که چنان کش دل و جان خواست چنان است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.