۲۰۶ بار خوانده شده

بخش ۴۸ - طلب کردن حسنین شتر از جد بزرگوار در روز عید

اینچنین آمد حدیث از راویان
بر روانشان باد صد رحمت روان

کان فلک پیما شه گردون وقار
روزی اندر حجره ای بودش قرار

وه چه حجره مطلع خورشید جان
وه چه حجره مکمن جان جهان

وه چه حجره مشرق صبح ازل
مطلع نور خدا عزوجل

وه چه حجره آسمانش آستان
زمره ی کروبیانش پاسبان

وه چه حجره قاف ملکش لامکان
آمد آن سیمرغ جان را آشیان

وه چه حجره عرش اعظم را قرین
عقل اول اندر آن کرسی نشین

حجره نی فانوس بزم کن فکان
شمع آن نور خداوند جهان

بزم او ادنی ورا همسایه ای
قاب قوسینش فروتر مایه ای

شه نشسته اندران خلوتسرای
بر زمین و آسمانش زیر پای

کامدند از در درون شهزادگان
شد دو خورشید از یکی مشرق عیان

چون شد اندر حجره ایشان را ظهور
حجره شد مصداق نور فوق نور

لب گشودند و پس از چندین سلام
عرض کردند ای شه والامقام

ای تو ما را جد و عالم را پدر
بلکه صد ره از پدر غمخوارتر

آری آری آن پدر باشد کجا
چون نبی و مصطفی و مرتجا

از پدر زاید تورا تن ای پسر
زاید از وی جان ما صد زیب و فر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۷ - گرد آمدن اطفال به دور فخر کاینات ص
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - در بیان اینکه پیغمبر از پدر مهربانتر است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.