هوش مصنوعی:
این متن به موضوعات فلسفی و عرفانی میپردازد و بر محدودیتهای فهم و ادراک انسان تأکید دارد. شاعر بیان میکند که دانش انسان تنها به تصاویر ذهنی محدود است و نمیتواند به حقیقت مطلق دست یابد. او همچنین به ناتوانی انسان در درک ذات الهی و تفاوت بین خیال و واقعیت اشاره میکند. در پایان، متن به ارزش معرفت حقیقی و شناخت از طریق تحقیق و عیان اشاره دارد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم پیچیده فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عمیق دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.
بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم
علم تو جانا بجز تصویر نیست
خود ببین تصویر جز تأثیر چیست
خود خیالت می توراشد صورتی
سازد آن را بهر فهمت آلتی
خود توراشیده کجا یزدان بود
خاک عالم بر سر نادان بود
غیر صورت نیست فهمت ای ظریف
چیست صورت غیر مخلوقی ضعیف
هیچ در خارج تو دیدی جان من
صاحب آن صورت جانان من
چون ندیدی آن اثر را وهم دان
کار دست وهم را خالق مخوان
آنچه در ذهن تو آید ای فتی
هست مخلوقی چو تو بیدست و پا
بلکه از تو پست تر صد مرحله
هیچکس را او نگیرد چلمله
چون نه او را کردی از کس انتزاع
بلکه خود کردیش از وهم اختوراع
نیست او را بازگشتی در برون
بازگشتش هست وهم واژگون
خاک را نسبت کجا با روح پاک
بر سر ادراک اهل خاک خاک
آنکه در دانایی خود عاجز است
فکر او در درک حق ناجایز است
آنکه خود را می نداند چیست آن
کی شناسد پاک یزدان کیست آن
جمله فرسادان در اینجا ابلهند
عارفان سرگشته اند و والهند
دوربینان جمله کورند و ضریر
تیزهوشان ابلهند و در زحیر
زمره ی کروبیان ماندند مات
فرقه ی روحانیان اندر ثبات
قلعه ی این قاف را عنقا ندید
نی نهنگی قعر این یم را رسید
بر زمین افکند این بار گران
ناقه ها از جمله ی گنج تتان
اندرین ره یکقدم چون تاختند
توسنان تنها به خاک انداختند
بحر ناپیدا کنار است ای رفیق
هین مران کشتی که می گردی غریق
دشت ناپیدا کرانست ای پسر
هان مران مرکب که می آید به سر
ما عرفناک از دلیل ره شنو
پس عصا دورافکن و دیگر مرو
چون نشان از هستی خود یافتی
آنچه شاید یافت ای جان یافتی
آسمان علم را این محور است
آفتابش این و اینش اختر است
میوه ی بستان علم این است این
لؤلؤ عمان علم اینست این
ای خوش آن تاجر که آن لؤلؤ خرید
ای خنک کامی که از این میوه چشید
هستی ما هست مطلق شد برآن
منکشف از راه تحقیق و عیان
نی ز تقلید نیا و مام خویش
داخل اسلام کرده نام خویش
خود ببین تصویر جز تأثیر چیست
خود خیالت می توراشد صورتی
سازد آن را بهر فهمت آلتی
خود توراشیده کجا یزدان بود
خاک عالم بر سر نادان بود
غیر صورت نیست فهمت ای ظریف
چیست صورت غیر مخلوقی ضعیف
هیچ در خارج تو دیدی جان من
صاحب آن صورت جانان من
چون ندیدی آن اثر را وهم دان
کار دست وهم را خالق مخوان
آنچه در ذهن تو آید ای فتی
هست مخلوقی چو تو بیدست و پا
بلکه از تو پست تر صد مرحله
هیچکس را او نگیرد چلمله
چون نه او را کردی از کس انتزاع
بلکه خود کردیش از وهم اختوراع
نیست او را بازگشتی در برون
بازگشتش هست وهم واژگون
خاک را نسبت کجا با روح پاک
بر سر ادراک اهل خاک خاک
آنکه در دانایی خود عاجز است
فکر او در درک حق ناجایز است
آنکه خود را می نداند چیست آن
کی شناسد پاک یزدان کیست آن
جمله فرسادان در اینجا ابلهند
عارفان سرگشته اند و والهند
دوربینان جمله کورند و ضریر
تیزهوشان ابلهند و در زحیر
زمره ی کروبیان ماندند مات
فرقه ی روحانیان اندر ثبات
قلعه ی این قاف را عنقا ندید
نی نهنگی قعر این یم را رسید
بر زمین افکند این بار گران
ناقه ها از جمله ی گنج تتان
اندرین ره یکقدم چون تاختند
توسنان تنها به خاک انداختند
بحر ناپیدا کنار است ای رفیق
هین مران کشتی که می گردی غریق
دشت ناپیدا کرانست ای پسر
هان مران مرکب که می آید به سر
ما عرفناک از دلیل ره شنو
پس عصا دورافکن و دیگر مرو
چون نشان از هستی خود یافتی
آنچه شاید یافت ای جان یافتی
آسمان علم را این محور است
آفتابش این و اینش اختر است
میوه ی بستان علم این است این
لؤلؤ عمان علم اینست این
ای خوش آن تاجر که آن لؤلؤ خرید
ای خنک کامی که از این میوه چشید
هستی ما هست مطلق شد برآن
منکشف از راه تحقیق و عیان
نی ز تقلید نیا و مام خویش
داخل اسلام کرده نام خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۶ - در بیان حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه
گوهر بعدی:بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.