هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند. او از ناتوانی در توصیف کامل زیبایی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۴

تاب روی تو آفتاب نداشت
بوی زلف تو مشک ناب نداشت

خازن خلد هشت خلد بگشت
در خور جام تو شراب نداشت

ذره‌ای پیش لعل سیرابت
چشمهٔ آفتاب آب نداشت

لعلت از آفتاب کرد سؤال
کانچه او داشت آفتاب نداشت

گفت تا سرگشاد چشمهٔ تو
آب حیوان چون گلاب نداشت

همچو من آب خضر و کوثر هم
زیر سی لؤلؤ خوشاب نداشت

چشمه بی‌آب کی به کار آید
زین سخن آفتاب تاب نداشت

همه دعوی او زوال آمد
زرد از آن شد که یک جواب نداشت

دور از روی همچو خورشیدت
چشم من نیم ذره خواب نداشت

کیست کز چشم مست خونریزت
باده ناخورده دل خراب نداشت

کیست کز دست فرق مشکینت
دست بر فرق چون رباب نداشت

کیست کز عشق لالهٔ رخ تو
رخ چو لاله به خون خضاب نداشت

گرچه صیدم مرا مکش به عذاب
کس چو من صید را عذاب نداشت

من چنان لاغرم که پهلوی من
جز دل از لاغری کباب نداشت

کس به خون‌ریزی چنان لاغر
تا که فربه نشد شتاب نداشت

تا که صید تو شد دل عطار
سینه خالی ز اضطراب نداشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.