هوش مصنوعی: این شعر از زبان عاشقی بیان می‌شود که از دوری معشوق رنج می‌برد و آرزو می‌کند که باد صبا خبر او را به معشوق برساند. شاعر از درد فراق و نبودن معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که حتی در قفس نیز به امید دیدار معشوق جان سپرده‌اند. در نهایت، عاشق اعلام می‌کند که هرگز از عشق معشوق دست نخواهد کشید، حتی اگر این عشق به قیمت جانش تمام شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و مرگ نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳

ای باد صبا کاش رسانی خبر ما
گاهی به سوی ماه نهان از نظر ما

فریاد که مردیم به جایی که از آنجا
هرگز نرسد جانب یاران خبر ما

ما را بکش از غمزه ی خون ریز و میندیش
در حشر نپرسند ز خون هدر ما

یارا همه بینند جمال تو و خون شد
در حسرت یک نیم نگاهت جگر ما

تا بال و پری بود ز دامت نپریدیم
در کنج قفس ریخت کنون بال و پر ما

آن یار که عمری ست که از ما شده پنهان
روزی بود آیا که درآید ز در ما

در کنج قفس جان بسپردیم به حسرت
فریاد که صیاد نیامد به سر ما

ما سر نکشیم از قدم یار صفایی
تیغ آید اگر از قدم او به سر ما
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.