۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

تاراج کنی تا چند ای مغبچه ایمانها
کافر تو چه می خواهی از جان مسلمانها

تیری به من افکندی ای طرفه کز آن یک تیر
در هربن موی من پنهان شده پیکانها

ای خضر مبارک پی بنمای مرا یاری
سرگشته چنین تا کی گردم به بیابانها

دامن مکش از دستم ای جان که به امیدت
یکباره کشیدم من دست از همه دامانها

زخمی به سر زخم است با زخم تو مرهمها
دردی به سر درد است با درد تو درمانها

آیا چه نمایان شد از چاک گریبانش
کاو چون گرهی بگشود، شد چاک گریبانها

پروانه صفت گردم گرد سر هر شمعی
از روی تو چون روشن شد شمع شبستانها

مقصود من محزون از باغ تماشا نیست
چون بوی تو دارد گل گردم به گلستانها

باشی تو اگر ساقی پیمانه تو پیمایی
از توبه یاران داد، ای وای ز پیمانها

از عشق تو هرکس را آسان شده هر مشکل
بیچاره صفایی را مشکل شده آسانها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.