هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق و جستجوی او در بیابان‌های زندگی است. شاعر از تیرهای کفر و ایمان، زخم‌ها و مرهم‌ها، و دردها و درمان‌ها سخن می‌گوید. او به دنبال یاری از خضر مبارک است و خود را پروانه‌ای می‌داند که دور شمع معشوق می‌گردد. شعر با اشاره به باغ تماشا و گلستان‌ها، به عشق و وصال اشاره دارد و در نهایت، از آسان شدن مشکلات با عشق معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج و فراق نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۲

تاراج کنی تا چند ای مغبچه ایمانها
کافر تو چه می خواهی از جان مسلمانها

تیری به من افکندی ای طرفه کز آن یک تیر
در هربن موی من پنهان شده پیکانها

ای خضر مبارک پی بنمای مرا یاری
سرگشته چنین تا کی گردم به بیابانها

دامن مکش از دستم ای جان که به امیدت
یکباره کشیدم من دست از همه دامانها

زخمی به سر زخم است با زخم تو مرهمها
دردی به سر درد است با درد تو درمانها

آیا چه نمایان شد از چاک گریبانش
کاو چون گرهی بگشود، شد چاک گریبانها

پروانه صفت گردم گرد سر هر شمعی
از روی تو چون روشن شد شمع شبستانها

مقصود من محزون از باغ تماشا نیست
چون بوی تو دارد گل گردم به گلستانها

باشی تو اگر ساقی پیمانه تو پیمایی
از توبه یاران داد، ای وای ز پیمانها

از عشق تو هرکس را آسان شده هر مشکل
بیچاره صفایی را مشکل شده آسانها
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.