۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

یا رب ز بخت ماست که شد ناله بی اثر
یا هرگز آه و ناله و زاری اثر نداشت

زان بی نشان ز هر که نشان جستم ای عجب
دیدم چو من ز هیچ نشانی خبر نداشت

گفتم علاج غم به دعای سحر کنم
غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت

دردا که دوش طاعت سی سال خویش را
دادم به می فروش به یک جرعه برنداشت

دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس
شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت

گر ترک عشق کرد صفایی عجب مدار
بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.