هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از شوق خود به باده و زندگی خراباتی سخن میگوید و از افتادن در دام زهد اظهار نارضایتی میکند. او خود را سادهلوح و عاشق مه طلعتان میداند و عقل و هوش خود را در خرابات گرو گذاشته است. همچنین، از منع دیگران به دلیل محبت شکایت دارد و تأکید میکند که خود با محبت زاده شده است. در پایان، از صفایی که راز او را فاش کرده است، شرمگین است.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عرفانی و نمادین مانند شراب و خرابات است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، ممکن است برخی از مضامین برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۹
در سر افتاده ست شوق باده ام
چون کنم در دام زهد افتاده ام
ساده لوحم همگنان دانند و من
در پی مه طلعتان ساده ام
هوش خواهد از من و من عقل و هوش
در خراباتی گرو بنهاده ام
از محبت می کنندم منع و من
خود ز مادر با محبت زاده ام
فاش کردی ای صفایی سرّ من
شرم کن از مصحف و سجّاده ام
چون کنم در دام زهد افتاده ام
ساده لوحم همگنان دانند و من
در پی مه طلعتان ساده ام
هوش خواهد از من و من عقل و هوش
در خراباتی گرو بنهاده ام
از محبت می کنندم منع و من
خود ز مادر با محبت زاده ام
فاش کردی ای صفایی سرّ من
شرم کن از مصحف و سجّاده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.