۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

ساقی به یاد یار بده ساغری ز می
از آن گنه چه باک که باشد به یاد وی

من ژنده پوش یارم و دارم به جان او
ننگ از قبای قیصر و عار از کلاه وی

شرمم ز فقر باد، مقابل کنم اگر
با گنج فقر شهر صفاهان و ملک ری

تا کی دلا به مدرسه طامات و ترهات
بشنو حدیث یار دو روزی ز نای و نی

واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور
ما توسن هوی و هوس کرده ایم پی

ما عندلیب گلشن قدسیم و باغ ما
ایمن بود ز باد خزان و هوای دی

زاهد برو چه طعنه ی مستی زنی که هست
مست از خیال دوست «صفایی» نه مست می
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.